یه نفر داشت راه خودشو می رفت. ساده و خیلی معمولی . خیلی ساده و معمولی تر از اونی که فکرشو کنی. بعدش یکی اومد زد زیر گوش این آدمه که داشت خیلی معمولی راهشو می رفت. بعد از اینکه زد راهشو گرفت و رفت....
بعد اون آدم چک خورده با چهره نگرون و یه جورایی هم پشیمون به دنبال مرد چک زننده دوید و بلند بلند از او برای چکی که خورده بود عذر می خواست....
عجب دنیاییه!!!