پارانوئیدهای سپید

سپیدی های روسیاه

پارانوئیدهای سپید

سپیدی های روسیاه

خلا

« در عالم خیال به دیدارم آمدی
اما وقتی رفتی
خلاء پشت سرت واقعیت داشت
»

رو به روم نشستی ، حرف نمیزنی ، با یه لبخند مهربون فقط نگام میکنی . دارم تند و تند یه چیزیو برات تعریف میکنم ، یادم نمیاد چیو ... دستمو میگیری ، میبوسی . لبخندت محو شده ... احساس بدی بهم دست میده ، انگار لحظه خداحافظیه ... یه صدم ثانیه طول میکشه ... گمت میکنم ...
با فشار چشمامو باز میکنم . تپش قلبم خیلی تند تند شده ، صداش داره اذیتم میکنه ...
.
.
میگه چرا حرف نمیزنی ؟ میگه چرا بیرون نمیری بگردی ؟ میگه چرا نمیخندی ؟
میگم چون غمگینم ... میگم چون دلتنگم ... میگم چون لبریز از سکوتم ...
چه قدر خوبه که برای حرف زدن با تو نیازی به واژه ندارم ...
.
.
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد