پارانوئیدهای سپید

سپیدی های روسیاه

پارانوئیدهای سپید

سپیدی های روسیاه

هیچ

فراموش کردن نوعی از آزادی است
جبران خلیل جبران

چند روزیه دارم به این جمله فکر می کنم

راست می گویند
همه چیز در پیچهای خوب و بد زندگی فراموش می شود
زمزمه های نیمه شب
وعده های روز بعد
هم آغوشی های شبانه
حرفهای عاشقانه
همه و همه در طیفی از رنگین کمان روزگار محو می شوند

به تو حق می دهم
که دیگر نقابها را باور نکنی
که روزه سکوت بگیری و هیچ نگویی
که سر تکان دهی و آه بکشی

به تو حق می دهم که عشق را در قمارهای شبانه ببازی
و دیگر به تاس زندگی و میدان بازی اعتماد نکنی

به تو حق می دهم اگر ورق ها را قبل از بازی بشماری
و کف دستها را ببویی

حق می دهم که جام را تا نیمه بنوشی
و الباقی رابه پای نرگسهای باقچه بریزی

حق می دهم که نوشته هایم را در آتش بسوزانی
و نامم را پشت درها جا بگذاری


همش مال تو
همه حقها مال تو

من ...
من چیزی نمی خواهم
دیگر
هیچ ......... نمی خواهم
هیچ


می خواهم به هیچ اطمینان کنم


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد