پارانوئیدهای سپید

سپیدی های روسیاه

پارانوئیدهای سپید

سپیدی های روسیاه

شرمنده ام

 

 تازه داره یادم میاد چی شده

مثه یه خواب بد بود

وقتی بیدار شدم هیچی یادم نمیومد

داشتم زندگیمو می کردم

اما حالا همه چی جلو چشمه

می خوام دوباره بخوابم ...برهنه....

بگو برهنه خاکم کنند 

 

تا حالا انقدر قشنگ خودمو به اون راه نزده بودم

نمی دونم آخرش چی می شه اما

 

- در تن من گیاهی خزنده است که مرا فتح می کند

 

شد؟!؟!

همیشه به خودم می گفتم نمی شه

هیچوقت نمیشه

می گفتم حتی اگه تا تهش هم بری پایین، میای بالا...جا نمی مونی

هیچیت نمیشه

اما شد...؟!؟!

اگه شد

بدون که دلم خیلی برات تنگ میشه ... خیلی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد